مـتــن تـرانـه:
به عکست خیره میشم بلکه آروم شم
تو بی اینکه بخوای دنیای من بودی
داره با گریه قسمت میشه تنهایی
چی میشد چند روزی جای من بودی
تا بودی زندگیم از خنده های تو
تا بودی لحظه هام از عطر تو پر بود
نمیدونستم اینجوری تموم میشه
ته این قصه خارج از تصور بود
♫♫♫
ته این قصه دنیامو بهم ریخت ، ته این قصه رویای منو کشت
تو دل کندی و من راهی ندارم ، بجز کوبیدن دیوار با مشت
…
♫♫♫
تو میدونی چقد از دوری دلتنگم
تو تنهایی مو خیلی وقته حس کردی
به عکست خیره میشک بلکه آروم شم
به عکست خیره میشم بلکه برگردی
هنوز از چشم تو دنیامو میبینم
شبیه قاب عکسام از تو لبریزم
شاید دلواپس گلدونامون باشی
نباش ، تا وقتی که من اشک میریزم
کنارت وقتی بودم دنیا با من بود
تو نیستی چیزی جز کابوس با من نیست
تو که تنهام گذاشتی تازه فهمیدم
ته این قصه ی تاریک روشن نیست